بدون شک نداشتن رفیق شایسته و دوست صمیمی باعث محرومیتهایی در زندگی دنیاست، ولی مصیبت بسیار بزرگ رفاقت با عناصر فاسد و همنشینی با افراد ناصالح است (گردآوری : انجمن ناجی)زیرا این قبیل دوستان با تلقینهای شیطانی رفیق خود را به گمراهی و ضلالت سوق می دهند و با وسوسه های منحرف کننده به انواع گناه و پلیدی آلوده اش می سازند.به عبارت دیگر کسی که رفیق خوب ندارد تنها به پاره ای از نعمتها نمی رسد و از کمالاتی که ممکن است بر اثر دوست صالح و شایسته نصیبش شود محروم می ماند،ولی آن کسی که رفیق بد دارد نه تنها به کمال عالی تری نمی رسد بلکه کمالات فطری و فضائل طبیعی خود را نیز از دست می دهد و در نتیجه به محرومیتها و آلام دنیوی و کیفرهای اخروی دچار خواهد شد و موقعی که سیه روز و بدبخت
شد و دین و دنیایش تباه گشت اظهار ندامت می کند و آرزو می کند ای کاش با چنین عنصر فاسدی دوست نمی شدم.قرآن کریم از زبان اهل جهنم چنین نقل می کند:«یویلتی لیتی لم أتخذ فلانا خلیلا»
[فرقان: ۲۸]{ای وای کاش فلانی را به دوستی نمی گرفتم }.به راستی که تحمل مرارتهای تنهایی به مراتب گواراتر از مصاحبت با دوست نااهل است (گردآوری : انجمن ناجی)
حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و سلم می فرماید:
«الوحدة خیر من الجلیس السوء» شعب
الایمان، بیهقی:۴۷۸۴]
{تنهایی به مراتب از همنشین بد بهتر است }.آری، همنشین نا اهل باعث از بین رفتن لطافت روح می گردد و پویایی و بالندگی آن را از بین می
برد.از همین رو مولوی در مثنوی می گوید:
مار بد از دوست بد بهتر است،زیرا مار بد جان مارگزیده را می ستاند اما دوست بد انسان را به سوی آتش جاودان جهنم می کشاند و
مایه معنوی فرد را به تاراج می برد؛سعدی رحمه الله نیز چه زیبا می سراید:پسر نوح با بدان بنشست خاندان نبوتش گم شد.